کاربر گرامی به وب سایت دادسرا یار خوش آمدید | برای استفاده کامل از امکانات سایت عضو یا وارد شوید

ناشزه کیست/ارتباط نشوز و نفقه +نکات مهم-کاربردی

شما در حال مشاهده مطلب مذکور در بخش مقالات سایت می باشید

ناشزه کیست/ارتباط نشوز و نفقه +نکات مهم-کاربردی

ناشزه کیست/ارتباط نشوز و نفقه +نکات مهم-کاربردی

ناشزه کیست؟

به نوشته دادسرایار در مقاله ناشزه کیست؟

دادسرایار 24 ساعته در خدمت شماست حتی روز های تعطیل

021-91-01-61-52

ازدواج یا نکاحی که از نظر قانون و شرع به درستی صورت گرفته باشد حقوق وتکالیفی به تبع آن ازدواج برای طرفین (زن و شوهر) به وجود می آورد.

از نظر قانون رابطه زوجیت یکی از نتايج ازدواج می باشد که همه روابط مالی و غیرمالی زن و شوهر را شامل می شود.
نکته حائز اهمیت این است که فقط به موجب قانون نمی‌توان ثبات زندگی مشترک را به وجود آورد بلکه حسن معاشرت و اخلاق هم باید وجود داشته باشد.

ویدیو و صوت مقاله ناشزه 

همکاری زوجین وتحکیم مبانی خانواده

برابر ماده ١١٠۴قانون مدنی : زوجین باید در تحکیم مبانی خانواده و تربیت اولاد خود با یکدیگر معاضدت نمایند.قانون از همسران ، انتظار فداکاری ندارد ولی از آنان می خواهد که مانند دو شریک وهم دل یاور هم باشندیکی از اموری که خانواده بر اساس آن به وجود آمده عشق وعلاقه زن وشوهر به یکدیگر می باشد که اساس خانواده نیز است.
قانون زن وشوهر رادر تحکیم آن مکلف نموده است وفاداری زن و شوهر از لوازم خانواده می باشد با توجه به قانون فوق زن و شوهر نمی توانند در مقابل انجام تکالیف قانونی مطالبه دستمزد کنندزن باید و باید به همسر خود تمکین نماید.
زن مستحق نفقه نمی باشد در صورتی که تمکین نکند از طرف زن می تواند از دادگاه بخواهد که الزام شوهر به طلاق راداشته باشد در صورتی که شوهر بسیار بد رفتار باشد وزن به مرحله ی برسد زندگی با اورا نتواند ادامه بدهد.

تمکین عام وخاص


تمکين,  دارای معنی خاص و معنی عام می باشد
تمکین به معنای خاص, آن است که زن نزدیکی جنسی با شوهر را به طور متعارف بپذیرد وجز در مواردی که مانع موجهی وجود نداشته باشد
از برقراری رابطه جنسی با شوهرسرباز نزند  البته باید به این نکته توجه داشت که این وظیفه ویژه زن نیست
از طرفی شوهر نیز موظف است درمورد رابطه جنسی با زن در حدود متعارف عمل نماید وچنان چه غیرااز این باشد برخلاف حسن معاشرت که یکی از وظایف مرد می باشد رفتار کرده است.

تمکین به معنای عام

تمکين به معنای عام این است که زن وظایف خود را نسبت به شوهر انجام دهد واز او در حدود قانون وعرف پیروی کند.
وهمچنین مرد را به عنوان رئیس خانواده قبول داشته باشد هرگاه شوهر خواسته های نا متعارف یا نامشروع از زن داشته باشد زن در قبال چنين خواسته ای موظف به اطاعت نیست.

به عنوان مثال اگر شوهر از زن بخواهد انجام واجبات مذهبی را انجام ندهد یا اینکه تقاضا کند که اموال زن به او منتقل شود در این‌ جا زن موظف به پیروی کردن وقبول خواسته های شوهر نیست مرد می تواند رفت وآمد ومکاتبات زن را کنترل کند اما نباید از حدود متعارف جهت کنترل زن خارج شود.

زمانی که مرد اجازه خارج شدن زن از خانه و هم چنین از دیدن او با دوستان واقوام او جلوگیری کند رفتا او سوء معاشرت به حساب می آید مقام ریاست خانواده برای مرد و وظیفه تمکین برای زن ایجاب می‌کند که هرگاه در امور خانواده وتربیت فرزندان ومعاشرت ها ، اختلاف نظری بین زن ومرد وجود داشته باشد.
زن از نظر شوهر پیروی کند مگر این که مجوز قانونی برای عدم اطاعت از شوهر وجود داشته باشد.

عدم تمکین و نشوز

عدم تمکین در اصطلاح حقوقی زنی است که از شوهر خود اطاعت نمی کند به چنین زنی ناشزه می گویند . نشوز در لغت به معنای بلند شدن ود ر اصطلاح حقوقی نافرمانی یکی از زوجین است.

نافرمانی زوج وعدم ایفای وظایف زناشویی ازناحیه زن در فقه اسلامی نشوز نامیده می شود هرگاه نافرمانی ووظیفه نشناسی از هردو طرف باشد آن را شقاق نامیده اند ولی در حقوق امروز نشوز را معمولا برای نافرمانی زن به کار می برند،

ضمانت اجرای عدم تمکین و نشوز

شوهر می تواند به دادگاه مراجعه کند و الزام زن به تمکین را بخواهد زمانی که زن تمکین نکند وناشره با‌شد ، نمی تواند از شوهر تقاضای مطالبه نفقه کند از طرفی نیز اگر بخواهند درقبال اجرای حکم دادگاه زن راازنظر مادی وفیزیکی مجبور به تمکین کنند
این امر واین رفتارها برخلاف شخصیت زن وحقوق او می باشد همچنین کاری غیرعملی وبی فایده محسوب می شودماده ١١٠٨ قانون مدنی بیان نی دارد ، هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود
اما این قانون مربوط به زمانی که زن دارای دلیل قابل قبول درعدم تمکین می باشد نیست برای روشن شدن بهتر این موضوع به ذکر دو مثال بسنده می کنیم زنی در خانه ی شوهرش در خطر می باشد وبه خاطر همین موضوع از ماندن در خانه ی شوهر خودداری می‌کند یا زنی که شوهرش به مرض های مقاربتی مبتلا است وبه این خاطر از نزدیکی خودداری می‌کند در این موارد نفقه به زن تعلق می‌گیرد وامتناع مانع نفقه نمی باشد.

نشوز شوهر وهمچنین عدم انجام وظایف زناشویی از طرف او نیز دارای ضمانت اجرای حقوقی می باشد وزن با مراجعه به دادگاه می تواند شوهر را به آن چه در رابطه زناشویی وظیفه اوست ملزم کند.

نظر قانون درمورد زن ناشزه

با ازدواج ، حقوقی که بر اثر ازدواج برای شوهر به وجود می‌آید ، حال اگر زن از انجام این وظایف شانه خالی کند وآن را انجام ندهد به این زن ناشزه می گویند.

نشوز زن فقط مربوط به زمانی که رابطه جنسی برقرار نمی‌کند نیست بلکه تمام اموری که شرعاً بر عهده زوجه می باشد رانیز باید در قبال زوج انجام دهد .

آثار نشوز زن در مقابل شوهر

اگر زنی ناشزه شود با آثار زیر روبه رو می شود:

١.نفقه به زن در دوره ی نشوز تعلق نمی گیرد ٢.مرد می تواند تقاضای صدور حکم ازدواج مجدد را در صورت نشوز زن بگیرد،
٣.اگر زن در دوره ی نشوز طلاق بگیرد شرط تنصیف دارایی که غالباً در سند ازدواج درج شده به او تعلق نمیگیرد
همچنین اگر مردی همسر خود را بدون هيچ دلیل قابل قبولی طلاق بدهد مرد وظیفه وتکلیف دارد که نصف دارایی خودرا که بعد از ازدواج به دست آورده به زن نیز انتقال دهد.

مهریه زن ناشزه وترتیب آن/مهریه ونشوز

به محض عقد نکاح مهریه به زن تعلق می گیرد وزن مالک آن می شود
سوال :حکم مهریه زن ناشزه چه می باشد؟ وآیا او مستحق مهریه می باشد؟
طبق ماده ١٠٨٢ قانون مدنی به محض عقد نکاح مهریه به مالکیت زن در می آید ،پس با توجه به ماده فوق مرد مکلف وملزم به پرداخت مهریه به همسر خود می باشد وحتی این حق مهریه که برای زن قانونگذار قرا ر داده است با عدم تمکین وناشره بودن زن هم از بین نمی رود فقط نفقه به او تعلق نمی گیرد چون شرط نفقه تمکین از سوی زن می باشد.

حکم زوجه ای که تمکین عام وخاص نکند چه می باشد؟

بر اساس ماده ی١١٠٢ قانون مدنی ، پس از جاری شدن صیغه عقد نکاح مرد مکلف به پرداخت نفقه زن است اما در صورت اثبات نشوز یا همان عدم تمکین وی که عذر شرعی و قانونی هم در کار نباشد حکم زن ناشزه در مورد وی صادق نخواهد بود ونفقه ای به چنین زوجه ای تعلق نخواهد گرفت

حق حبس زن چیست؟

براساس مواد ١٠٨۵و١٠٨۶ قانون مدنی ،، اگر زنی به شوهرش تمکین نکند ومهریه اش عندالمطالبه باشد مطابق قانون می تواند ابتدا مهریه اش را بخواهد بگوید تا مهریه ام را دریافت نکنم تمکين نخواهم کرد با توجه به ماده می‌توان عنوان کرد زن میتواند از ایفای وظایف زوجیت امتناع کند تا مهر خود را دریافت دارد خواه شوهر معسر باشدیا آن که قادر به تادیه آن باشد زیرا اعسار شوهر اگر چه حق مطالبه را ساقط می نماید و زن نمی تواند مادام که شوهر معسر است مهر خود را از او بخواهد ولی این این امر موجب سقوط حق امتناع او که مبنی بر قاعده معاوضه است نمیگردد
به این موضوع حق حبس می گویند.برای آن که تصور نشود امتناع زن از ایفای وظایف زناشویی در اثر حق حبس از موارد نشوز است و حق نفقه او ساقط می‌گردد قانون مدنی در ذیل ماده (١٠٨۵) تصریح نموده که این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بودزیرا نشوز زن در موردی محقق می گردد که بدون اجازه قانونی امتناع از انجام وظایف زناشویی نموده باشد و در مورد بالا ، متناع به استناد حق حبسی است که قانون در اثر رسیدن مهر برای زن ماده ١١٠٨ قانون مدنی هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.

مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است

١.مبتلا شدن شوهر با امراض جنسی ومقاربتی و مسری

 طبق ماد ه١١٢٧ قانون مدنی ، هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با امتناع کند و امتناع به علت مزبور مانع از حق نفقه نخواهد بود

به هر ترتیب ، اگر عدم تمکین به منظور حفظ زن از بیماری های جنسی باشد و به این دلیل زن تمکين نکند از حق نفقه برخوردار خواهد بود و مرد نمی تواند در چنین شرایطی که زن تمکین نمی کنداز پرداخت نفقه خودداری کند واگرمرد نفقه را نپردازد به مجازات عدم پرداخت نفقه محکوم خواهد شد.تذکر مهم: آن چه از ماده فوق استنباط می‌شود این است که منظور از عدم تمکین در این ماده تمکین خاص می باشد
یعنی عدم تمکین زن فقط مربوط به روابط زناشویی ، باشد وزن باید تمکین عام را انجام داده باشد.

٢. خوف ضرر بدنی و مالی وشرافتی برای زن

ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی: اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرربدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن میتواند مسکن علیحده اختیار کند و در صورت ثبوت گمان ضرر مزبور ، محکمه حکم بازگشت
به منزل شوهر را نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه برعهده شوهر خواهد بود
بنابر این زن در این موارد ، میتواند از تمکین خودداری کند وحتی حق نفقه نیز به او تعلق گیرد، هرچند با شوهر خود در یک منزل زندگی نکرده باشدواین امر زمانی صورت می گیرد .

٣. تعیین محل زندگی در اختیار زن بوده است

مطابق ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد زن می‌تواند از زندگی کردن در منزل مشترک با مرد دوری کند اگر حق تعیین منزل با او باشد اما در خصوص سایر وظایف زناشویی باید از شوهر خود تمکین نماید.

۴. زن بیمار شده باشد


زن میتواند در صورتی که دچار بیماری یا مرض شده باشد از تمکین خاص خودداری کندبعضی از این امراض دارای مجوز قانونی و مشروع می‌باشند مانند قرن که به معنای استخوان زائدی که مانع نزدیکی میشود است.
در این موارد عدم تمکین زن را قانونی می کند همچنین زمانی که زن در عادت ماهیانه باشد می‌تواند از تمکین خودداری کند در این مورد هم یکی از موارد مجاز عدم تمکین می باشد،

۵. استفاده از حق حبس از سوی زن

یعنی زن از حق حبس خود( اخذ مهریه در برابر تمکین)استفاده کند ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایف که در قبال شوهر داردامتناع کند مشروط بر اینکه مهرا و حال باشد
ین امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود
به عبارت دیگر تا زمانی که بین زن شوهر رابطه زوجیت انجام نشده است زن میتواند از شوهر خود تمکین نکند

۶. انجام واجبات شرعی

مثلاً در ایام حج تمتع روزه و غیره زن میتواند از تمکین خاص خودداری نماید لازم به ذکر است یکی از تکالیفی که بعد از ازدواج برای زن به وجود می آید تمکین از شوهر است ، تمکین خاص فقط به معنای امور جنسی است
تمکین به عام و خاص تقسیم می شود ، ،تمکین عام شامل تمام وظایف همسری و تمکین خاص شامل موافقت بارابطه جنسی است
هرگاه زنی بدون دلیل قانع کننده‌ای در مقابل مرد تمکین نکند ناشزه محسوب می شودو حق گرفتن نفقه ندارد اما درگرفتن‌ مهریه اثری ندارد و پرداخت مهریه تمام و کمال بر عهده مرد است،
این مبحث جهت آشنایی شما مخاطبین محترم با عناوین حقوقی عدم تمکین و زن ناشزه تدوین گردیده است .

 نشوز و عدم تمکین ازنگاهی دیگر

از جمله حقوق مردان در عقد ازدواج، تکلیف تمکین برای زن است، تمکین به معنای خاص آن عبارت است از آنکه زن نزدیکی جنسی با شوهر را به طور متعارف بپذیرد و جز در مواردی که مانع موجهی داشته باشد از برقراری رابطه جنسی با او سرباز نزند

. فقهای امامیه به استناد روایات معتبر بر این حکم اتفاق نظر دارند، در حدیث ابی بصیر از امام صادق علیه السلام آمده است: "انت امراه الى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فقالت: ما حق الزوج على المراه قال: أن تجبيبه الى حاجته و آن كانت على قتب، ولا تعطي شيئا الا بإذنه فإن فعلت فعليها الوزر و له الأجر، ولا يبيت ليله و هو عليها ساخط، قالت: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و ان كان ظالم  قال: نعم (۴۲) زنی به خدمت رسول اکرم صلی الله عليه و له و سلم شرفیاب شد و عرض کرد:

ای پیامبر حقوق شوهران بر زنان کدام است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: زن باید حاجت مرد را اجابت کند هرچند که بر پشت شتری باشد و نیز چیزی از اموال شوهر خود را بدون اجازه وی به دیگران ندهد که اگر چنین کند گناه آن عمل بر زن و صواب آن برای مرد خواهد بود، و نیز هیچ شبی را به صبح نیاورد در حالی که شوهرش از او خشمناک است. زن به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: آیا رعایت این حقوق حتی در صورتی که شوهر نسبت به همسر خود  که ظالم است نیز لازم است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آری. عدم تمکین، در اصطلاح حقوقی و فقهی نشوز و زنی که از شوهر اطاعت نمی کند ناشزه نامیده میشود، هرگاه زن ناشزه باشد نمی تواند از شوهر نفقه مطالبه کند.

در ماده ۱۱۰۸ ق.م آمده است "هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود. ولی اگر زن مانع مشروع و عذر موجهی در عدم تمکین داشته باشد حق وی نسبت به نفقه ساقط نخواهد شد (م ۱۱۲۷ ق.م).

انواع تمکین

تمکین دو نوع است:

١- تمکین عام برابر ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی: وظایف عمومی زن در منزل شوهر است مثل حق شغل، حق سکونت، اطاعت از شوهر و ..

۲- تمکین خاص برابر ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی: انجام وظایف خاص زناشویی است.

ضمانت اجرای عدم تمکین زوجه

در صورتی که شوهر تمام وظایف و تکالیفی را که در قبال همسر خود دارد ایفا نماید و حقوق واجب او را ادا نماید ولی در مقابل زوجه از انجام تکالیف خود در برابر وی امتناع ورزد، نشوز از ناحیه زوجه تحقق یافته است و این امر (نشوز) سبب سقوط نفقه خواهد بود .

رابطه تمکین و نشوز

اگر زوج نیز درادای تکالیف شرعی خود مرتکب قصور شود و مثلا تکلیف به حسن معاشرت خود را نادیده بگیرد و یا مرتکب ضرب و شتم زوجه شود، دعوای الزام به تمکین از ناحیه زوجه نیز ممکن است مسموع باشد.

البته شکی نیست که چنانچه قاضی تشخیص دهد که مراد واقعی زوجه الزام شوهر به اداء تكاليف واجب مالی مثل نفقه است، دعوای الزام به تمکین مبنای درستی نخواهد داشت زیرا تمکین بیشتر به ادای تکالیف غیرمالی و به خصوص حسن معاشرت مربوط می شود و دعاوی مربوط به تکالیف مالی واجد عنوان خاص قضایی خود می باشند.

بنابراین، ما نیز در این بخش ابتدا به عدم تمکین زوجه از زوج می پردازیم و پس از بیان معنای نشوز و تمکین، رابطه تمکین و نشوز را بررسی می کنیم. لذا تنها عدم تمکینی که ناشی از معارضه و عصیان باشد ، نشوز محسوب می گردد.

بنابراین، حتی در صورت عدم تحقق تمکین واقعی، عدم استحقاق زوجه نسبت به نفقه فقط در صورتی ممکن است که زوجه درخواست نفقه نکرده باشد یا به دلالت چشم پوشی نموده است .

اما سؤال اصلی این مبحث این است که اگر زوجه نسبت به این تکلیف قانونی خود کوتاهی نمود، چه ضمانت اجرایی برای این تخلف متصور است.

اجازه ازدواج مجدد در صورت نشوز

تجربه نشان داده است که اگر مرد مبادرت به ازدواج مجدد نماید، زوجه غير متمکنه از ادای وظایف زوجیت، سریعا به زندگی مشترک برمی گردد و مشکل مرد دوچندان می شود.

مردی که حتما توان اداره زندگی یک زن را نداشته که موجب شده زن وی ناشزه شود حال مواجه با یک وضعیت ناخواسته بدتر می شود.

از طرف دیگر ممکن است مرد تمایلی به ازدواج مجدد نداشته باشد و یا به جهت تعلق خاطر به همان عسر غیرمتمکنه، به دلایلی مثل دارا بودن فرزند، یا پیوندهای عمیق عاطفی، حاضر به ازدواج با غیر آن زن نباشد. لذا باید معتقد شد اجازه ازدواج دوم و یا اختیار همسر دوم ؟ راه حل مناسبی نمی تواند باشد.

عدم استحقاق اجرت المثل و نحله

کی از ضمانت اجرای های مؤثر برای الزام زوجه به تمکین، عدم استحقاق دریافت اجرت المثل است زیرا شرط دریافت اجرت المثل و نحله، عدم خطای زوجه تلقی شده و به نظر ماعدم تمکین مصداق بارزی از خطای در انجام وظایف زوجیت می باشد.

در این رابطه، تبصره شش ماده واحده مربوط به طلاق برای تأمین حقوق زوجه مقرر داشته است: پس از طلاق، در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حق الزحمه کارهایی که شرعا به عهده وی نبوده است، دادگاه بدوا از طریق صلح و سازش نسبت به تأمین خواسته وی اقدام می نماید.

و در صورت عدم امکان صلح و سازش، چنانچه ضمن عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی شرطی شده باشد، طبق آن عمل می شود.

در غیر این صورت، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد، و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، ضمنا چنانچه زوج توان جنسی خود را در عین نیاز جنسی زوجه، از دست بدهد، موجبی از موجبات تقاضای طلاق به واسطه عسر و حرج برای زوجه خواهد بود.

در حقوق فرانسه نیز هرچند که روابط جنسی نه جزء شرایط ماهوی عقد ازدواج است و نه جزء شرایط شکلی آن، ولی به هر حال اثر طبیعی" آن تلقی گردیده  و از نظر طبیعت اولیه، یک رابطه جنسی دانسته شده است.

حقوق مذهبی کلیسایی نیز در تعریف ازدواج، "رابطه جنسی" را آورده است. اساس عبارت Couple  که به معنای زوجین میباشد. از ایجاد رابطه جنسی گرفته شده است؛

لذا هر چند در حقوق فرانسه عدم توان جنسی مرد در صورتی که زوجه از وضعیت ناتوانی وی آگاهی داشته، نمی تواند منجر به تقاضای فسخ ازدواج شود، ولی چنانچه از ابتدا امکان رابطه جنسی را نداشته باشد و این امر بر زوجه مکتوم مانده و یا ابتدائا امکان رابطه وجود داشته ولی متعاقبا توان جنسی خود را از دست بدهد، موجبی از موجبات طلاق یا تفریق جسمانی به خاطر خطا موضوع ماده ۲۴۲ کد سیویل تلقی خواهد شد.

بررسی امکان تعزیر زوجه مستنکف برخی از فقها تعزیر زوجه مستنکف از ادای وظایف زوجیت را ممکن دانسته اند.  

ضمنا محقق در شرائع می فرماید: ثقتصر على ما يومل معه رجوعها ما لم یکن مدمية و لا مبرحة . یعنی زدن باید در حدی باشد که امید بازداری زوجه از نشوز برود و الا چنانچه از همان اول معلوم باشد که زدن مؤثر واقع نمی شود و دعوای ضرب و شتم نیز به دعاوی قبلی اضافه شده بار مسئولیت مرد را زیادتر می کند، طبعا زدن موضوعیت پیدا نمی کند و باید از آن پرهیز شود.

بسیاری از زنان با عدم تمکین، خود را عمدأ در معرض ضرب و شتم زوج قرار میدهند که متعاقبا بتوانند دعوای طلاق به واسطه عسر و حرج را مطرح نمایند. لذا نباید زوج با اینکار بهانه به دست زوجه بدهد.

به علاوه، شرط مهمتر برای زدن این است که نباید محل زدن دردناک و خون آلود شود و البته تا زمانی که نشوز تحقق عینی پیدا نکرده، ضرب نیز موضوعیت پیدا نمی کند به خلاف دو ضمانت اجرای قبلی که با بروز امارت نشوز، عظ و هجر در مضجع قابل طرح هستند.

در اینکه آیا شوهر سه امر فوق را باید به صورت ترتیبی انجام دهد (یعنی ابتدا او را نصیحت کرده و بر فرض عدم تأثير، و در مرحله دوم، در بستر و خوابگاه از او دوری گزیند و آنگاه در مرحله سوم به وسیله ضرب تأدیبی او را به اطاعت از احکام خدا وادار سازد)، یا غیر ترتیبی؟ و نیز در مفهوم خوف، هجر (دوری گزیدن) و ضرب (زدن) و حدود آن، اختلاف نظرهایی میان فقها امامیه وجود دارد که به منظور رعایت اختصار از آن صرف نظر می شود .به نظر می رسد این مراحل عمدتا سمبلیک بوده و حکایت از درجات مختلف برای اعلام نوع تنفر و مخالفت نسبت به اعمال زوجه است.

قرآن می خواهد بفرماید، اگر عدم تمکین زوجه مورد قبول شما نیست، به نحو مقتضی به وی تذکر دهید و این امر مهم را در دل نگه ندارید و نگذارید موجبات تکدر بیشتری فراهم آید. شاید اینکه به زوج اختیار ضرب را بنا به تشخیص خود داده، برای این است که اثبات نشوز جز در مواجهه با زوج قابل تصور نیست.

اما به نظر ما باید قانونگذار برای پیشگیری از هرگونه سوءاستفاده مردان از جهت خروج از حدود عدالت، اختیار زدن را از مردان به کلی سلب نماید و در عوض، به دادگاه این اختیار را بدهد که چنانچه الزام زوجه به تمکین متعذر شود، با تعزیر مناسب زوجه را مجازات نماید. البته در این ارتباط مجازات در صورتی ممکن خواهد بود که نشوز زوجه در دادگاه به اثبات برسد.

نشوز و شقاق

به دنبال مباحث قبلی بحث این مبحث ما درباره نشوز و شقاق است که در روایات قرآنی و متون دینی به کار رفته است و در روابط خانوادگی اسلام مدنظر است. نشوز عبارت است از ناسازگاری یکی از طرفین که اگر زن ناسازگار باشد زن ناشزه و اگر نشوز از ناحیه مرد باشد مرد ناشز نامیده میشوند.

زوجه در صورت ناشزه بودن، از نفقه محروم می شود اما مهر او همچنان پابرجاست. آیات ۱۳۴ و ۳۴ سوره نساء اشاره به بحث نشوز دارد.

مصادیق نشوز زوجه

 سوء معاشرت زن:

1- رفتار زن باید مطابق عرف جامعه باشد. 2- بی توجهی نسبت به زندگی مشترک و امور فرزندان. 3- امتناع زوجه از سکونت در منزل شوهر

 زن در دو صورت می تواند امتناع بکند:

الف) ضمن عقد نکاح، حق تعیین مسکن گرفته باشد.

ب) اگر زوج منزلی دارد که اشخاص دیگری که مناسب زندگی همسرش نیست. در آن زندگی می کنند.

مصادیق نشوز زوج

١- ندادن نفقه .اگر مردی دو زن داشته باشد و عدالت را به طور مساوی انجام ندهد.

۲- عدم رعایت هم قابلی: اگر مردی دو زن داشته ٣- سوء معاشرت مرد ۴- عدم اهتمام امور همسری

فرق عدم تمکین با نشوز

مواردی که عدم تمکین زن جنبه شرعی و قانونی دارد:

۱- نامناسب بودن محل سکونت زن ۲- بیماری زن یا در دوره پریود (عادت ماهیانه) ٣- سفر واجب: مثل حج تمتع ۴- درمان در خارج از کشور به تجویز پزشک ۵- بیماری واگیردار زوج ۶- خوف از ضرر جسمی، شرافتی، جانی .

شقاق

ناسازگاری طرفینی است  یعنی هم از طرف  مرد و هم زن ممکن است.

طبق آیه شریفه ۳۵ نساء هر یک از طرفین باید کمی انتخاب کنند که بین آن دو داوری کنند. (آیه ۳۵ سوره النساء) می فرماید: و این خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكما من اهله و حکما من أهلها إن يريد إصلاحا وحق الله بينهما إن الله كان عليم خبيرا بحث اول آیه: خداوند حتی احتمال تنازع و درگیری میان زن و مرد را پیش بینی کرده و برایش حکمی قرار داده است و اسلام راههایی قرار داده که به مسائل نشوز ختم نشود.

محور آیه، بحث حکمیت است. حکمیت یعنی اصلاح نه جدایی در خصوص تعیین حکم سه قول است: قول اول: از اهل خانواده مرد و زن، کسانی که در فامیل احترام ویژه دارند، انتخاب شوند. قول دوم: آیه ۳۵ سوره النساء (فابعثوا حكما) خطاب به خانواده های طرفین و حکومت اسلامی است. قول سوم: این است که با اجازه زن و شوهر، تعیین حکم یا داور با حکومت اسلامی است و بهترین گفته، قول سوم است.

مبحث آخر

فرق نشوز و شقاق -در نشوز یکی از طرفین اطاعت ندارد اما در شقاق هر دو به وظیفه خود عمل نمی کنند. تنها زن ناشزه نمی شود بلکه مرد هم ناشزه می شود، زیرا در قرآن آمده است: مردی که به وظیفه خود عمل نکند و در برابر زن و فرزند خویش احساس مسؤولیت نکند، ناشزه است.

نکات کلیدی

در صورت اعسار زوج، حق حبس از زوجه اسقاط نمی شود، طبق این نظر حق امتناع زوجه از تمکین، مشروط به فراخ دستی و تنگدستی شوهر نیست. این نکته، نظر مشهور فقها است.

ترک منزل از سوی طرفین ناپسند است و به منزله فراموشی تعهداتی است که در آغاز ازدواج پذیرفته اند. البته اگر زن چندبار خانه را ترک کند ناشزه قلمداد نمی شود اما در صورت عدم تمکین و ناشزه بودن زن، دادگاه به مرد اجازه گرفتن زن مجدد را میدهد.

ولی چنانچه زنی با دلیل موجهی خانه را ترک گوید، مثل سوء معاشرت مرد و یا ترک منزل از طرف مرد، نفقه و مهریه به او تعلق می گیرد. باید توجه کرد اگر زن ناشزه باشد یا نباشد مهریه حق او است.

مهریه یک دین است که باید تماما ادا شود مگر آنکه با توافق زن مهریه بخشیده شود.

طبق قانون، طرفین مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند و زن و مرد موظف به تقویت بنیاد  خانواده هستند و ترک زوج و زوجه از منزل با این امر منافات دارد.

image
JM
نویسنده این مطلب

مهدی حنیور

ارسال دیدگاه

کاربر عزیز برای ارسال دیدگاه ابتدا باید عضو یا وارد شوید

عضویت / ورود
 
دیدگاه ها
این مطلب نظری ندارد