کاربر گرامی به وب سایت دادسرا یار خوش آمدید | برای استفاده کامل از امکانات سایت عضو یا وارد شوید

بهترین وکیل در اهواز

شما در حال مشاهده مطلب مذکور در بخش مقالات سایت می باشید

بهترین وکیل در اهواز

بهترین وکیل در اهواز

بهترین وکیل در اهواز

به نوشته دادسرایار در مقاله ازدواج سفید چیست؟

دادسرایار 24 ساعته در خدمت شماست حتی روز های تعطیل

021-91-01-61-52

وکیل

وکیل کسی است که از طرف شخص دیگری – اعم از حقوقی یا حقیقی – به موجب عقد وکالت برای انجام کاری مأمور می‌شود.

تعریف وکالت

معني لغوی وكالت ، تفويض و واگذار نمودن است و در اصطلاح حقوقي، وكالت عقدی است كه به موجب آن يكي از طرفين ، طرف ديگر را برای انجام امری نايب (وکیل) خود مي نمايد. قانون مدنی ایران در ماده ۶۵۶ وکالت را چنین تعریف کرده است:
وکالت عقدی است که بموجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را بر انجام امری نایب خود قرار می دهد.
با انعقاد عقد وکالت، وکیل و موکل در برابر یکدیگر حق و تکلیف یافته، دارای روابط حقوقی، وظایف و مسئولیت های متقابلی می شوند.
وکالت در لغت به معنای واگذار کردن یا تفویض کردن می‌باشد.
وکالت در اصطلاح حقوقی: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می‌نماید.
وکالت یکی از عقود بسیار رایج میباشد، که امروزه در صحنه‌های اجتماعی و اقتصادی و بانک‌ها استفادۀ زیادی می‌شود. وکالت عقد است و در نتیجه نیاز به ایجاب موکّل و قبول وکیل دارد.

همچنین شما عزیزان میتوانید با راهنمایی از وکیل در شیراز نیز راه خود را بهتر و مفید تر بیابید

 انواع وکالت

الف) وکالت مطلق: یعنی این‌ که شخصی را برای تمام امور وکیل کند و این وکالت شامل امور اداری و مالی موکل می‌شود مثل فروش و یا خرید و یا پرداخت هزینه خانواده که در این قسم اعمال وکیل نیاز به اجازۀ موکل ندارد.
ب) وکالت مقید: در این نوع وکالت، مورد وکالت مشخص و معین است و وکیل باید در همان مورد معین، عمل نماید. مثل خرید خانه یا فروش ماشین
وکالت از جهت شکل به وکالت رسمی یا عادی یا شفاهی تقسیم می‌شود.
مورد وکالت باید امری باشد که به موجب قانون یا طببعتاً درانحصار شخص نباشد مثل وکالت در مجلس معامله که باید خودش عمل نماید و نمی‌تواند دیگری را وکیل نماید و دیگر این‌که خود شخص موکل بتواند آن را انجام دهد، برای مثال شخص ورشکسته که از دخالت در اموال ممنوع است نمی‌تواند در مورد آن به دیگری وکالت دهد.

حدود وکالت

«وکیل نمی‌تواند عملی را که خارج از حدود وکالت است انجام دهد». (مفاد ماده ۶۶۳قانون مدنی)
«در صورتی که وکالت به طور مطلق داده شده و قیدی در آن نیامده مربوط به ادارۀ اموال خواهد بود». (مفاد ماده ۶۶۱قانون مدنی)
در یک تقسیم بندی وکالت به وکالت قضایی و غیر قضایی تقسیم می شود:
وکالت قضایی: عبارت است از اینکه شخص در جهت امور دادگاهی خود شخص دیگری را به عنوان نماینده خود در دادگاه معرفی می نماید. این نوع وکالت محدود به امور قضایی است مانند اعطای وکالت به وکلای دادگستری.
وکالت غیر قضایی: عبارت است اینکه شخصی به طور رسمی یا عادی جهت انجام امور کاری یا اداری خود به شخص دیگری وکالت می دهد.

نایب السلطنه را در دوره صفویه وکیل می‌گفتند و عنوان وکیل الرعایا هم از همین جا برخاسته است. میتوان برای وکیل انتخابی حد و مرزی مشخص کرد که در چه زمینه ای اجازه وکالت از طرف شما دارد و در چه زمینه ای خود شخص باید برای آن کار حضور داشته باشد.

 

مورد وكالت:

امر و يا اموراتي است كه وكيل به موجب عقد (قرارداد) وكالت و به نيابت (نمايندگي) از طرف موكل خود مي بايست انجام دهد ، مورد وكالت بايد از اموراتي باشد كه خود موكل بتواند آنرا انجام دهد و مانع قانوني در اين زمينه وجود نداشته باشد ، و وكيل هم براي انجام آن امر اهليت قانوني داشته باشد .

تعهدات وكيل:

هرگاه از تقصير وكيل خساراتي به موكل متوجه شود كه وكيل مسبب آن باشد ، مسئول خواهد بود ، وكيل مي بايست در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موكل را مراعات نموده و از اختيارات داده شده تجاوز نكند ، آنچه را به جاي موكل خود دريافت مي كند به او رد كند ، در صورتيكه براي انجام امري دو يا چند وكيل معين شده باشد هيچ نمي تواند بدون ديگري و يا ديگران در امري دخالت نمايد و اگر وكيل وكالت در توكيل نداشته باشد نمي تواند انجام امري را به ديگري واگذار كند.

تعهدات موكل: موكل بايد تمام تعهداتي را كه وكيل در حدود وكالت خود كرده است انجام دهد، موكل بايد تمام مخارجي كه وكيل براي انجام وكالت نموده است را بدهد ، موكل بايد اجرت وكيل را بدهد مگر اينكه در عقد وكالت طور ديگري مقرر شده باشد .

وکیل در توکیل: وکیلی است که از طرف موکل خود اختیار تعیین وکیل دیگر را برای او داشته باشد.

وکالت بلاعزل:  وکالتی است که وکالت وکیل یا عدم عزل وکیل ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.

طرق انقضای وكالت: با عزل موكل ، با استعفاي وكيل ، با فوت يا جنون موكل و يا وكيل.

طرق منفسخ شدن وكالت: با از بين رفتن متعلق وكالت ، با انجام مورد وكالت توسط خود موكل و با انجام عملي از سوي موكل كه منافي با وكالت وكيل باشد.

 

وكالت در دادگاهها:

با توجه به اينكه اقامه دعوي حقوقي و يا كيفري نسبت به هر موضوعي معمولاً يكبار قابليت طرح را دارد مگر موضوعات و يا مواردی كه از اين قاعده مستثني هستند لذا كسب اطلاعات لازم از طريق مشاوره حقوقي و يا انتخاب وكيل دادگستری در اقامه دعوي و يا دفاع در قبال دعوي مطروحه مي تواند در حل مشكلات بوجود آمده مفيد باشد، البته مشاوره با وكيل فقط مختص بروز مشكلات حقوقي نبوده و حتي قبل از اقدام به امري و پيش آمدن مشكلات ، مي توان با وكيل مشاوره داشته و علاج واقعه را قبل از وقوع نمود.

تفاوت وکیل اول با وکیل دوم:

وکلای پایه فقط مجاز به شرکت در دادگاه های کیفری منجر به حبس کمتر از ۱۰ سال و شلاق و جریمه نقدی و اقدامات امنیتی و در دادگاه های قضایی هستند در صورتی که ادعا کمتر از ۵۰۰ میلیون ریال یا ادعاهای غیرمالی باشد در آزمایشات آنها می توانند از حقوق موکلین خود دفاع کنند ، اما وکیل پایه یک دادگاه حق شرکت در کلیه دادگاهها از جمله حقوقی و کیفری و … را دارد. وکلائی که دارای مجوز از کانون وکلا هستند ، ابتدا یک دوره کارآموزی ۲ ساله را می گذرانند و می توانند تحت نظارت وکیل مدافع حقوق مشتری شوند ، و پس از ۲ سال ، و همچنین تایید صلاحیت های دانشگاهی و انتخاب ها مرتبط ، آنها موفق می شوند یک وکیل قانون اساسی شوند.

 

دادخواست(درخواستی کاربران)

در صورتی که از ابتدا به طور کامل تنظیم و تسلیم دادگاه شود یا در صورتی که ناقص باشد، مدیر دفتر با تعیین نواقص به خواهان اخطار به رفع نقص نماید و چنانچه کامل شود مدیر دفتر دادگاه باید در ظرف دو روز از تاریخ رفع نقایص یک رسید دادخواست و در صورتی که دادخواست ناقص باشد از تاریخ رفع نقایص یک نسخه از آن را با پیوست ها در پرونده مخصوص که برای دعوا ترتیب می دهد بایگانی و نسخه ثانی دادخواست و ضمائم را برای خوانده ابلاغ می نماید. لازم به ذکر است تعیین شعبه رسیدگی کننده به دعوا به عهده رئیس شعبه اول می‌باشد. بنابراین پس از ثبت کل دادخواست به نظر رئیس شعبه اول جهت ارجاع به یکی از شعب می رسد و سپس مراحل مذکور طی می‌شود.

ابلاغ دادخواست

تا این مرحله مربوط به نحوه تنظیم دادخواست و شرایط لازمه و… می باشد. بر فرض تنظیم دادخواست با جامع شرایط آن پس از اینکه به نظر و همچنین مقام معظم قضایی رسید جلسه رسیدگی مشخص و یک نسخه از دادخواست یا کلیه ضمایم و همچنین شعبه‌ای که به دعوا رسیدگی می‌شود برای ابلاغ به خوانده فرستاده می‌شود. مبحث ابلاغ که در بخش دادخواست از م۶۷  به بعد ق.ا.د.م. آمده منحصر به ابلاغ دادخواست نمی باشد و شامل تمامی اوراق قضایی می‌باشد که از دادگاه در طرح یک دعوا ابلاغ می‌شود. قانون مقررات ابلاغ را در ذیل دادخواست آورده است ذکر این نکته ضروری می باشد که مقررات مربوط به ابلاغ در ق.ا.د.م. قوانین عام می باشد که در صورتی که سایر موارد که ابلاغ به نحو خاصی پیش‌بینی شده باشد از مقررات ابلاغ قانون آ.ق.م.  استفاده می‌شود به عنوان نمونه درآ.د.ک. قواعد ابلاغ بیان نشده که مقررات آیین دادرسی مدنی در این باب استفاده می شود بالاخره اینکه امر ابلاغ امر مهمی است و نباید از کنار آن به سادگی گذشت زیرا ابلاغ از مقدمات دادرسی است تمامی تصمیمات دادگاه علل اصول ابتدا بایستی چه طرف ابلاغ و سپس در مورد وی اعمال شود و گاهی اصحاب دعوی از همین مقدمه سوء استفاده نموده و موجبات تاخیر جلسه رسیدگی را فراهم می‌آورند و در بسیاری از موارد به لحاظ عدم ابلاغ به نحو درست و قانون دادخواست موجبات تجدید جلسه رسیدگی فراهم می‌شود و کسانی که بر امر قوانین ابلاغ آگاهی دارند متوجه هستند که عامل مهم کندی کار از همین ابلاغ منبعث می‌شود.

بند اول: مامورین ابلاغ

در هر دادگستری واحدی به نام واحد ابلاغ مستقر گردیده است و مستقیما مربوط به دادگاه هستند و معمولاً امر ابلاغ را در حوزه شهر انجام می دهند. البته کار مامورین ابلاغ در یک قسمت معین است و بعد از آن مربوط به مامورین کلانتری می شود.

بند دوم: انواع ابلاغ

با اختصار می توان گفت که دو نوع ابلاغ در اصطلاح غذایی وجود دارد

ابلاغ واقعی و ابلاغ قانونی با نظریه به اینکه امر ابلاغ در برابر موضوع اصلی تحقیق: به اجمال هر یک از دو مورد فوق توضیح داده می‌شود.

۱-ابلاغ واقعی: همانطور که می دانیم بهترین و مطمئن ترین نوع ابلاغ، ابلاغ واقعی می باشد. در م۶۸ق.آ.د. مدنی می‌خوانیم مامورین ابلاغ مکلف هستند در ظرف مدت ۲ روز اوراق را نسخه ثانی دادخواست به خوانده تسلیم کنند و در برگ دیگر اخطاریه رسید بگیرد. در صورت امتناع خوانده از گرفتن اوراق، امتناع او را در برگ احضاریه قید و اعاده می‌نماید.

راحت ترین صورت ممکن ابلاغ نسخه دوم دادخواست را به او تسلیم نموده و از خوانده رسید دریافت و تاریخ دقیق ابلاغ را قید می‌نماید و ذیل ابلاغ نامه را امضا می نماید و به دفتر دادگاه اعاده می‌دهد. به نظر می رسد که ابلاغ واقعی الزاماً نبایستی در اقامتگاه طرف مقابل باشد، بلکه در هر جا که این امر میسر باشد از حیث قانونی بلا اشکال می باشد مطابق رویه ابلاغ واقعی عملاً کمتر صورت می گیرد و ابلاغ دادخواست معمولاً به طور قانونی انجام می‌گیرد.

۲-ابلاغ قانونی: شکل های مختلف ابلاغ به طور خلاصه و با توجه به موارد ۶۷ به قانون آ.د.م. ذکر می گردد.

الف: امتنناع خوانده از دریافت اوراق در فرض که ابلاغ موفق شده شخص خوانده را ملاقات نماید و طرف ابلاغ از گرفتن دادخواست و پیوست‌های آن خودداری می نماید که در این صورت مراتب امتناع از دریافت توسط مامور ابلاغ ذکر می‌شود و به دفتر اعاده می گردد. به حکم تبصره ۸۱ ق.ا.د.م. معطوف به م۶۸ ق.آ.د.م.  تاریخ امتناع: ابلاغ محسوب می‌شود و این نزدیکترین ابلاغ به ابلاغ واقعی می باشد.

ب: ابلاغ به اقوام و خادمین طرف ابلاغ: چنانچه مخاطب در محل اقامت خود نباشد اوراق (دادخواست) در نشانی تعیین شده به یکی از بستگان و یا خادمان او ابلاغ می‌شود همان طوری که در درجه اول به تشخیص طرف ابلاغ صورت می‌گیرد و در درجه دوم به خادمین و بستگان وی درخصوص ابلاغ به بستگان و خادمین مراتب زیر می‌بایست به طور جداگانه و خلاصه ذکر می‌گردد.

اولاً: قانونگذار حدی برای بستگان قائل نشده بنابراین می‌توان گفت که هرکس رابطه خویشاوندی در داخل هریک از طبقات قرابت با طرف ابلاغ داشته باشد را بستگان وی دانسته است.

دوماً: معیار تمیز خادم و معیار عرفی می‌باشد هرکس متصدی امور شخص دیگری با اجازه‌ی وی باشد خادم محسوب می‌شود.

سوما: باید مامور تشخیص دهد که سن ظاهری دریافت‌کننده درخواست برای تمیز اهمیت اوراق قضایی کافی باشد. البته قانون مامور را مکلف ننموده که در این مورد تحقیق کند توسل به وضعیت ظاهری برای احراز تمیز کفایت می‌کند.

بند سوم: ابلاغ به کارکنان دولت و ماموریت خدمات عمومی مطابق تبصره ۱م۶۷ ق.ا.د.م. نحوه ابلاغ به افراد مذکور به شرح زیر می باشد.

برای ابلاغ در محل کارکنان دولت و موسسات مامور به خدمات عمومی و شرکت‌ها، اوراق به کارگزینی قسمت مربوط یا نفر و رئیس کارمند مربوط ارسال می‌شود. اشخاص یادشده مسئول اجرایی ابلاغ می باشند و باید حداکثر به مدت ۱۰ روز اوراق را اعاده نمایند. در غیر این صورت به مجازات مقرر در قانون رسیدگی به تخلفات اداری محکوم می‌گردند. به این ترتیب کارگزینی و رئیس مستقیم کارمند مسئولیت امرابلاغ را پیدا نموده اند.

بند چهارم: ابلاغ با مجهول بودن اقامت یا محل کار خوانده و عدم دسترسی به او:

الف: عدم صحت اقامتی که خواهان در دادخواست تعیین نموده است در خصوص این موضوع چند شکل آن قابل تصور است.

اول: مهلت تعیین شده اقامتگاه خوانده نیست در این صورت با مراتب در نسخه ثانی قید و به دفتر دادگاه مربوط اعاده می گردد.

دوم: محل تعیین شده اقامتگاه سابق خوانده است و در صورتی که در حال حاضر اقامتگاه خوانده تغییر یافته: که مامور با قید علت و ابلاغ نامه مدارک مربوطه را به دفتر دادگاه اعاده می‌نماید. در هر دو صورت فوق دفتر دادگاه اخطار رفع نقص برای خواهان ارسال می دارد و اگر در ظرف مدت مقرراقدام به رفع نقص ننماید در این صورت دادخواست رد می‌شود.

خلاصه اینکه در صورت ابلاغ و بستگان خادمین میسر است که در محل حضور داشته باشند و در این خصوص حضور موقت بستگان یا خادمین در محله سکونت یا اقامت کفایت نموده و نیاز نیست که حتماً به طور دائم در محل سکونت خوانده باشند.

ج: چگونگی ابلاغ در صورت امتناع بستگان و خادمین از دریافت اوراق می‌دانیم که ضمانت اجرای استنکاف از دریافت اوراق قضایی: اجبار و الزام به تحویل گرفتن اوراق نیست قانون گذار در ماده ۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی به این ضمانت اجرا اشاره نموده است. مطابق ماده ۷۰ چنانچه هریک از اشخاص یادشده در ماده ۶۹ (خادمین و بستگان) در محل نباشد و یا سند دریافت اوراق قضایی امتناع ورزند مامور ابلاغ این موضوع را در نسخ اخطاریه قید نموده و نسخه ثانی را به نشانی تایین شده الصاق می کند. و برگ اول را با سایر اوراق دعوا عودت می‌دهد. در این صورت خوانده می‌تواند تا جلسه رسیدگی به دفتر دادگاه مراجعه و با دادن رسید اوراق مربوط را دریافت نماید. و به این شرح در ماده ۷۰ ابلاغ قانونی صورت می‌گیرد و تاریخ ابلاغ الصاق اعلامیه به محل سکونت می باشد.

همانطور که در ماده ۷۰ آمده در صورتی که هیچ یک از افراد مذکور در ماده ۶۹ در محل نباشند به طریق الصاق به دیوار تاریخ ابلاغ می باشد.

ب) در صورت مجهول بودن اقامت خوانده (ترتیب ابلاغ) چنانچه به هر دلیلی اقامتگاه خوانده مجهول باشد و خواهان نتواند نشانه خوانده را معین سازد و یا زمانی که اخطار رفع نقص به جهت تعیین اقامتگاه صادر می‌شود و خواهان عاجز از تعیین اقامتگاه باشد. در این صورت مطابق ماده ۷۳ ق.ا.د.م.  به شرح زیر ابلاغ صورت می گیرد. <در صورتی که خواهان نتواند نشانه خوانده را معین نماید.>

یا در مورد ماده قبل از اخطار رفع نقص از تعیین نشانی اعلام ناتوانی کند بنا به درخواست خواهان و دستور دادگاه مفاد دادخواست یک نوبت در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار آگهی تا جلسه رسیدگی نباید کمتر از یک ماه باشد. تاریخ انتشار اعلامیه تاریخ ابلاغ محسوب می شود.

بدیهی است در هر زمانه چه توسط خوانده و یا چه توسط دادگاه و یا به هر طریق دیگری محل اقامتگاه خوانده دعوی مشخص شده باشد چنانچه دفتر در مرحله اقدام به چاپ و نشر آگهی باشد و هنوز آگهی انجام نشده باشد برگ های دعوی به خوانده در محل اقامت و ابلاغ می‌شود. همچنین اگر بر دادگاه محرز شود که خواهان در مقام هتک حیثیت خوانده و دعوی باشد از انتشار آگهی جلوگیری می نماید. نظر به اینکه مباحث ابلاغ دارای موضوعات گسترده ای می باشد به اختصار چند مورد از صدور ابلاغ های باقیمانده را به اختصار نام می‌بریم

image
JM
نویسنده این مطلب

مهدی حنیور

ارسال دیدگاه

کاربر عزیز برای ارسال دیدگاه ابتدا باید عضو یا وارد شوید

عضویت / ورود
 
دیدگاه ها
این مطلب نظری ندارد